زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

آهنګ

دیګه مجبور نیستی هر جا که میری

ازم اجازه رفتن بګیری

میشه باهر کی که میخای بجوشی

اصلا هرچی دلت میخاد بپوشی

میشه به هر کی میخای دل ببندی

یا با غریبه ها بګی بخندی

وقتی دیر میکنی یا میری جایی

دیګه نیستم بهت بګم کجایی

نرو تنهام نذار با درد و غم هام

اګر چه دلخوری از خیلی حرفام

به قرانی که از سایش ګذشتم

به مرګ هر دوتامون خیلی تنهام

نګو میبینمیت یه روز دیګه

آخه احساس من اینو نمیګه

نمیتونم قبول کنم نباشم ترو خشکیت کنه یه مرد دیګه

خدا حافظ همیشه بهتر از من

همیشه یا که هر جا سر تر از من

تو چشمات بهترین بودن تو دنیا نمیدیدی اګرچه کمتر از من

خدا حافظ که رفتم بی بهونه

ازین خونه دلم بد جوری خونه

بجای سر بروی شونه من تو یاد خاطرات تو میمونه

اګه کوه طلا واست بیاره

اګه دنیا را زیر پات بذاره

بازهم دستهای خالیم خوب میدونن که هیچ کی قدر من دوستت نداره

ګلیت خشک شد ولی هرګز نبرده زمان بوی تورو از خونه برده

دلم خوش بود میای یه شب تو خوابم ولی چند ماه که خوابم نبرده

داری میری ولی پیشت میمونم واست هیچی نبودم خوب میدونم

ولی من در عوض هر جا که باشم واست تا آخر عمرم میخونم

شاید خیلی چیزا میخاستی منم هیچی نداشتم پات بریزم

اونقد بغضم رو پنهون کردم از تو

ازون روزی که تو رفتی مریضم

قدیما یادمه میرفتی جایی

همیشه یه خدا حافظ میګفتی

چقد آسون شدم باهات غریبه

بازهم پشت سرم چیزی شنفتی

الان داغی نمیفهمی چی میګی

مدیونی اګه یادم بیفتی.....


عزیزانم سلام صبح تون بخیر یهویی دلم خواست متن این آهنګو بذارم نمیدونم چرا حتی به روز حال من هم صدق نمیکنه ولی خیلی این آهنګو دوست دارم حتما شنیدین. امروز باشنیدن این آهنګ بغض کردم.

نظرات 1 + ارسال نظر
نیسا دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 12:26 http://nisa.blogsky.com

خیلی زیبا بود. ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.