عزیزانم روزتون بخیر،
دیروز که از اداره رفتیم خونه تازه میخاستم برای بچه ها عصرانه آماده کنم که همسر زنګ زد که شب بریم خونه مامانم ګفتم خوبه پس تا تو بیای من یه کم سوپ واسه بابات آماده میکنم بریم خیلی سریع سوپ سبزیجات آماده کردم عصرانه بچه ها رو دادم کمی جمع و جور کردم که همسر اومد خیلی خسته بودم پس بعضی چیزهای مورد ضرورت رو برداشتم و به همسر ګفتم شب امونجا میخابیم و فردا از همونجا میرم اداره ګفت خوبه جمع کردیم و رفتیم پدر شوهر از سوپ خیلی خوشحال شد همه سوپو خوردیم نماز خوندم و کمی حرفیدیم شام آماده شد (برنج و قیمه ګوشت ګوسفند و سالاد) شام خوردیم ولی همه بخاطر خوردن سوپ سیر بودیم.بچه ها خیلی اونجا رو دوست دارن چون مادر شوهر خیلی زن مهربون و با حوصله هست هرچی بچه ها بګن قبول میکنه و براشون انجام میده من که اونجا میرم یه نفس راحت میکشم چون تمام مسوولیت بچه ها با مادر شوهر میشه چای خوردیم من کمی دراز کشیدم و باز یکی دو ساعت با پدر شوهر حرف زدیم پدر شوهر پیشنهاد یک مهمانی داد که یکی از اقوام که از بیرون کابل آومده اینجا دعوتش کنیم خونه اونها من و همسر هم قبول کردیم قرار شد فرداش من اداره بیام بچه ها را همونجا بذارم و ساعت ۱ دوباره برم اونجا تا آماده ګی بګیریم با خواهر شوهر(یکی از خواهراش ازدواج نکرده و با مامان و باباش زنده ګی میکنه) صبحی پاشدم نماز خوندم برای ماشین اداره زنګ زدم که من نیستم و خودم میام مادر شوهر صبحانه درست کرد ولی من هیچ وقت صبح زود صبحونه نمیخورم همیشه ساعت ۹ میخورم با برادر کوچیکه شوهر که محل اداره هامون تو یک منطقه است اومدم اداره البته با نیم ساعت تاخیر که پدر شوهر تماس ګرفت که مهمونها جای دیګه دعوت داشتن و امشب نمیان من هم چون خیلی خسته بودم خوشحال شدم چون امشب میتونم یه کم استراحت کنم ولی بچه ها اونجا مونده شاید شب برم اونجا یا من برم خونه و همسر اونارو بیاره با خودش. امروز هم کسالت دارم امان ازین بارداری که هرروزه خیلی خسته هستم و دلم میخاد بخوابم ولی خدایا شکرت بهر حال شکر.
دنیا به کامتان
یا حق
مراقب خودت باش . خیلی از خودت کار می کشی. شما بارداری باید حتما یک زمانی در روز را برای استراحت اختصاص بدی.
شاد باشی دوست خوبم.
بله دقیقا نیسا جونم من خیلی مشغولم و واقعا هیچ وقت برای استراحت ندارم روزانه که هیچ حتی شبها هم خیلی مشغولم تو خونه با بچه ها. ممنونم عزیزم از لطف و مهربونیت قربونت.