عزیزانم سلام امیدوارم خوب و سر حال باشید و روزهای سرد زمستان را با دلهای ګرم و در جمع خانواده بخوبی و خوشی سپری نمایید.
واقعا چند هفته ای هست که ننوشتم حالا هم خبری خاصی نیست فقط بخاطر اینکه در این ماه یک خاطره حتما باید درج کنم مینویسم.
واقعا خیلی خیلی در اداره مشغولم داریم بالای یکه بودجه چهار ساله که از قراره باز هم از کشور انګلستان دونت بشه کار میکنیم که یعنی فیز بعدی پروژه ما میشه که فیز اول که برای چهار سال بود آخر اپریل تموم میشه حالا ببینیم فیز بعدی رو قبول میکنن یا خیر اګرچه در مراحل اولیه قبول شده.
همسر همچنان در انتظار بسر میبره برای محکمه دوم براش نامه اومده که انشاالله ۱۹ روز دیګه هستش، عزیزانم باز هم محتاج دعاتونم الهی هرآنچه خیر است پیش بیار.
همسر خیلی دلتنګی میکنه و هنوز هم از رفتن پشیمونه حالا ببینیم که بعد ها چه خواهد شد.
بچه ها خوبن خداروشکر، ګل دخملکم ماه ششم رو تموم کرد و هفتم رو شروع کرده زیاد وزن نګرفته ولی خیلی خانوم و زرنګه ماشاالله قربونش برم عاشقشم.
کیومرث و کیارش عزیزم هم خوبن خونه بسر میبرن مدرسه ها تعطیل هستن که دوم فروردین باز میشن و کیومرث عزیزم مدرسه خواهد رفت کلاس دوم، کلاسهای زمستونی نبردمش چون یکسال چند ماه زودتر مدرسه رفته نخاستم زیاد زیر فشار بیاد تا سال بعد انشاالله ببنیم چی پیش میاد.
حال دل من هم بد و یا خوب نیست خداروشکر همه چی سپری میشه خوب و بد زنده ګی لحظه های غم و شادیش (کبی خوش کبی غم یک فیلم هندی است) دل و روح و روان من مثل یک بیمار میمونه که اګه داروی براش میرسه خوبه میتونه سرپا بمونه اګه نرسه بدتر از ګذشته میشه، خیلی خیلی شکننده شدم با کوچکترین مشکلی اشکام جاری میشن، مګه من طوفان زده نبودم؟ پس چرا با وزیدن این باد ها حالا میلرزم؟ نه اینکه همش زنده ګی ما با چالش و دعوا سپری شده پس حالا چرا بیقرارم؟
این سفرش برای بار هزارم برایم ثابت کرد که نمیتونم و نمیخواهم که بدونش زنده ګی کنم او نبض زنده ګی ما است، نبض ما رو زنده نګه میداره که این زنده نګهداشتن تنها برای خوشی ها و لذت بردن نیست بلکه برای غمها و چالشها نیز میباشد، پس ما هستیم و خواهیم بود من، او و ثمره های زنده ګی که من و او را ما ساخته است. ما میتوانیم با دعوا ها با چالش ها با درد ها زنده ګی کنیم ولی بدون هم نه، این بی منطق ترین شدنیه که میشه.
میدونم که دوستان محدود که اینجا دارم خیلی خیلی با درک تر ازین حرفها هستن که من و شرایطم رو درک نکنن، دوستان محدودم عزیزانم منو دعا کنید که روزی از پا نیفتم و جا نزنم. شاد و کامګار باشید
خدایا شکرت
یا حق
سلام بیضا جان
خبری از دادگاه همسرتون نشد؟!
ایشالا که با خبرهای خوب پست بعدیت رو آپ کنی
سرن عزیزم ممنونم امروز یک پست کوتاه آپ میکنم.
چه خوب که بک خبری به مادادید. ...کاش زود به زود بنویسید....لذت می برم. ..عروسک خانم هم خیلی دلبر خدانگهدارش وهمچنین شیرمردان کوچکت باشد، ...آنقدر لذت می برم زبان انگلیسیت عالیه. ...کاش من هم بتونم سلیس صحبت کنم. آفرین به بیضا یک شجاع که یک تنه به دوراز همسر ازعهده زندگی عالی برآمد
کتی عزیزم خیلی خیلی ممنونم، واقعا پیامهای شما عزیزانم خیلی منو روحیه میده. انشاالله همیشه شاد و سلامت باشی ګلم
سلام
خیلی خوشحالم که شما رو پیدا کردم!
اولش املا و ادبیاتتون برام نا آشنا و عجیب بود، بعد که فهمیدم شما افغان هستین باعث خوشحالی مضاعف شد پیدا کردنتون!
امیدوارم خیلی زود کنار هم دوباره جمع بشین! همیشه به تهش فکر کن، هر وقت کم آوردی به تهش فکر کن و چیزهایی که رویاته! به همشون می رسید با هم! آمین!
خیلی خیلی ممنونم سرن عزیزم من هم خوشحالم که شما دوستان عزیز ایرانی ام رو در دنیای مجازی دارم. با اجازه لینکتون میکنم
بیضای عزیز بعد هر سختی یه آسونی شیرین در راهه. توکل کن به خدا و همچنان قوی و شجاع ادامه بده
ممنونم صحرای عزیزم.
بیضای گلم سلام
خوبه که خوبی. خوب ترم میشی انشاالله.
همه چیز رو بسپر به دست توانای خدا.
فرشته های مهربونت رو ببوس.
من برات دعا میکنم زیاد.
پریسای مهربونم خیلی خیلی ممنونم ازت، با خوندن اینکه نوشته ای که برات دعا میکنم در دلم یک جرقه خوشی پیدا شد واقعا به دعای شما عزیزانم محتاجم خیلی ممنونم از محبت تون.


سلام.چه خوب که نوشتین.دخملک وارد سن شیرینی شده.خدا هر سه شون رو با سلامتی حفظ کنه.ان شالله همسر هم با سلامتی و اخبار خوب برگردن.ان شالله این دوران سختی بزودی تموم میشه و دوران شیرینی و اسونی میرسه.بالاخره بعد هر سختی ای آسونیه
نبکای عزیزم خیلی ممنونم از مهربونی و دلګرمی تان واقعا خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم، شما هم هیشه شاد و سلامت باشی عزیزم،

