زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

روزهای آخر سال

عزیزان دلم سلام امیدوارم حال همتون خوب باشه من به لطف و مرحمت الهی خوبم و روز بروز هم خوب و خوبتر میشم دیروز بعد از یکماه شب و روز داروی ضد افسرده گی مصرف کردن باز هم دکتور رفتم و دوکتور دوباره برای یکماه دارو تجویز کرد و تاکید داشت که باید حد اقل شش ماه دارو مصرف کنم خداروشکر خیلی خیلی بهترم واقعا خداوند رو شاکرم. زمستون داره تموم میشه کابل هوا خیلی گرم شده بعضی اوقات بارون میاد که هوا سرد نیست فقط بارونه کم کم به نوروز نزدیک میشیم البته که در افغانستان مثل ایران نوروز رو تجلیل نمیکنیم ولی از اینکه بهار میاد همه خوشحاله  و شور و شعف دارن.  بچه ها هر سه تاشون سرما خوردن حسنای نازم صداش هم افتاده دو شب گذشته تب داشت و دختر گلم خیلی خانومه اصلا گریه نمیکرد و خیلی صبوری کردکیومرث و کیارش رو هم سرما خوردن هرسه تاشون انتی بیوتیک میخورن. همسر خوبه و کارهای اقامتمون هم اصلا خبری نیومده ازش ما هم در انتظاریم که خبری بیاد بهر حال زنده گی خدارو شکر به حالت عادی میگذره. من دیر به دیر به وبلاگ سر میزنم و میخونمتون الهی مشکل همه حل بشه مخصوصا از نیسای گلم عزیزانم برایش دعا کنید. خدارو شکر بابت همه داشته ها مون

خدایا شکر

یا حق