زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

درباره ګذشته (۱)

به نام آنکه هستی نام ازو یافت   فلک جنبش زمین آرام ازو یافت

سلام عزیزانم،

من متولد مشهد مقدس هستم یعنی داداش بزرګه فقط یه سال داشت که با مامان و بابا اومدن ایران از کابل افغانستان و من یک سال بعد اونجا بدنیا اومدم کلاس اول و دوم دبستان را اونجا خوندم شاګرد اول کلاس بودم و عاشق خانم معلم کلاس اولم یه خاطره خیلی شیرین از اون دوره دارم که تازه درسها شروع شده بود( دهه شصتیا که پیش دبستانی و این حرفها نبود ۶ سالګی مستقیم از کلاس اول دبستان شروع میکردیم حتما شما بیاد دارید) یه روز خانم معلم ګفت بنویسید بامدادان همه شلوغ کردند که خانم این کلمه خیلی سخته من خیلی زود نوشتم خانم معلم دید و منو تحسین کرد و فرداش برام یه ګردنبند کوچولو هدیه داد هیچ وقت فراموشش نمیکنم.

از بچګی عاشق ایران بودم وقتی اومدیم افغانستان تا سالها در خواب و رویا ایران و خاطراتشو میدیدم بعد من یه داداش دیګه هم بدنیا اومد تو ایران مشهد و من تازه کلاس دوم دبستان رو تموم کرده بودم که اومدیم افغانستان. همیشه اون خاطرات در ذهنم زنده اند و من حتی تا حالا وقتی اسم مسافرت میاد ایرانو انتخاب میکنم یه بار سال ۹۱ که اونوقت تنها یک پسر داشتم و دو سالیش بود اومدم ایران مشهد تهران قم بابل سر و اصفهان رفتیم و خیلی خیلی خوش ګذشت یادش بخیر کاش باز هم بیام

من کشور عزیز و جنګ زده خودم رو خیلی دوست دارم و همیشه از خداوند صلح و آرامش میخام برا کشورم ولی ایران زادګاه منه و جدا از زادګاه بودنش من عاشق فرهنګ، و زبان شیرین ایرانی هستم. راستی کارتون ای کی یو سان، پلنګ صورتی فوتبالیست ها و قصه های مجید رو خیلی قشنګ بیاد دارم.

امیدوارم پراګنده ننوشته باشم اګر هم نوشتم منو ببخشین.

باز هم براتون مینویسم و از شما عزیزان را هم میخونم.

شاد کام باشید


نظرات 5 + ارسال نظر
سمیه سه‌شنبه 22 دی 1394 ساعت 15:53 http://lucydays.blogsky.com

چقد خوب شده که دوباره اومدید ایران و خاطرات خوشی براتون مونده،
امیدوارم بازم بیایید

بله عزیزم من هم تلاش دارم که باز هم بیام چون خیلی دوست دارم ایرانو.

ناهید جمعه 18 دی 1394 ساعت 16:21

سلام
من ایرانی هستم و متولد تهرانم، اخیرا کتاب بادبادک باز و هزار خورشید رو از خالد حسینی نویسنده ی افغانی خوندم ، خیلی تاثیر گذار بود و از اون به بعد خیلی به افغانیها علاقه پیدا کردم ... شما خیلی سختی کشیدید ، امیدوارم که از این ببعد در آرامش زندگی کنید ... البته خودم مدرس ریاضی هستم و شاگردان قدیمی من همسن شما هستند... خوشحالم که وبلاگ دارید ... موفق باشید

سلام عزیزم ممنون از نظرتون،آدرس وبلاګتون نبود که بهتون سر میزدم.

مگهان دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 14:55 http://Meghan.blogsky.com

:) چه عالی اینجا یه خانم افغان می نویسه؟
حالا جالبه که بگم من اگر روزی بخوام به کشورهای همسایه سفر کنم یکی از اون کشورها افغانستانه، عجیب آرزوی دیدن اونجا رو دارم.
کتاب جانستان کابلستان رو خوندید بانو؟ اون باعث شد من عاشق کشور شما شم اصلا؛)

سلام عزیزم ممنونم امیداورم بتونم یه روزی ازتون تو کشورم پذیرایی کنم.
نخیر عزیزم من نخوندم اون کتابو میشه مشخصاتشو بګین؟ ممنون میشم.

نیسا چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 14:58 http://nisa.blogsky.com/

عزیزم از آشنایی با شما خیلی خوشحالم. انشاالله همیشه شاد و خرم باشی. ضمنا من اهل یکی از شهرهای کویری ایرانم ولی در آخرای جنگ ایران و عراق مدت کوتاهی دبستانی در مشهد مقدس رفتم. چون مشهد امن بود و ما خانوادگی برای مدتی به آنجا آمده بودیم. منو یاد آن روزها انداختی.

بله عزیزم من خیلی راجع به جنګ شنیدم و وضعیت کشور ما را هم الان میدونید از خداوند صلح و آرامش را در تمام دنیا و برای تمام انسان ها خواهانم.

ندا چهارشنبه 25 آذر 1394 ساعت 10:18 http://mydailyhappenings.blogsky.com/

عزیزززززززززززززم تو افغان هستی؟
من عاشق زبون افغانی هستم، تو دانشگاه یه دوست فوق العاده خوب داشتم که افغان بود، من افغان ها رو خیلی خیلی دوست دارم
خوش حالم که از ایران خاطره ی خوبی داری

ممنون عزیزم بله افغان هستم و خیلی خوشحالم که دوستای مثل شما پیدا کردم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.