زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

روزهای من

سلام عزیزانم امیدوارم سر حال باشید،

روز دو شنبه که خونه رفتیم جمع و جور کردم شام درست کردم دمپخت (برنج که تو زود پز میپزم با سیب زمینی و پیاز و ګوجه و ادویه جان همسری دوست داره این غذا رو) همسری اومد اون هم خیلی دمغه بخاطر همون کاری که ګفتم نشد راستش میخام براتون بنویسم که اون کار ما مهاجرت به خارج از کشورمون است یعنی ما هر راهی رو داریم امتحان میکنیم ولی نتیجه نمیګیریم از سال ۲۰۱۲ یعنی ۹۱ هر کاری کردیم نتونستیم بریم یعنی همین یکشنبه هم یک کاری بود که بخاطر رفتن بود که جزیاتش رو ګفته نمیتونم نشد واقعا اینبار خیلی ناراحت شدم البته خیلی ها امسال و سالهای ګذشته رفتند ولی ما چون ۲ تا بچه داریم میخایم اولا قانونی بریم یا اګر مثلا غیر قانونی هم بریم و اونجا مهاجرت بګیریم میخایم راهی خوب باشه مثلا راه دریا و اینجور چیزها نباشه واقعا تو اون راهها رفتن جرات میخاد که خیلی افغان ها میان ایران بعد ترکیه و یونان و اروپا اینطوری خیلی ارزان هم در میاد ولی خطرش خیلی بالاست ما کلی پول هم واسه رفتن در نظر ګرفتیم ولی حتی با همین پول هم نمیتونیم راهی درستی پیدا کنیم. خلاصه سر این موضوع که ما هر دوتامون خیلی زحمت میکشیم و کوشش میکنیم که بریم ولی نتیجه نمیګیریم هردو خیلی ناراحت هستیم اګرچه من معتقدم در هر کاری خیری نهفته ولی حتما شما هم میدونین که شرایط امنیتی در کشور ما چګونه است که اصلا اینجا ما تضمین نیستیم فقط به لطف خدواند تا حالا زنده استیم وګرنه یک لحظه هم اینجا اعتبار نیست همین ۳ روز تعداد انفجارات خیلی زیاد شده و امنیت بد وبدتر شده. اګرچه ما از تعداد محدود کسانی هستیم که شغل خیلی خوب داریم مخصوصا خودم شغل خوب در اداره خیلی معتبر و الحمدالله زنده ګی خیلی خوب و مرفع داریم یعنی خونه داریم یکی هم نه که ۳ خونه داریم ماشین و تمام امکانات خوب زنده ګی ولی بخدا قسم اینجا هر چی هم که باشه ما تضمین جانی نداریم من میدونم که حتی اګه ما خارج از کشور بریم خیلی زنده ګی ما به سطح پایین تر از اینجا خواهد بود از نګاه مادی ولی بخاطر امنیت خودما و بچه ها ما از این زنده ګی ګذشتیم، بهرصورت همسر هم خیلی افسرده است هم من.

دیروز هم اومدیم اداره بعد رفتیم خونه قرار ګذاشته بودیم شب بریم خونه مادر شوهر که جاری بزرګ هم با اونا هستن تو یک خونه البته تو فلت های جدا من کمی به خودم رسیدم نمیخاستم اونجا هم افسرده و ناراحت بنظر برسم شوهر اومد و رفتیم در کل خوب بود شام هم آش و ستیک درست کرده بودن   میوه و چای خوردیم و کمی نشستیم و اومدیم خونه خوابیدیم و صبح باز هم همون برنامه روتین با بچه ها اومدیم الان از اداره مینویسم اصلا بعد یکشنبه دست و دلم به کار نمیره ولی چار ای نیست جز صبر کردن و ببینیم که چی پیش میاد. لطفا برای صلح و برادری و برابری در تمام کشور های جنګ زده دعا کنید و در آخر برای افغانستان من و من که خیلی محتاج دعایتان هستیم. موفق و سر فراز باشید

یا حق


نظرات 3 + ارسال نظر
سمیه شنبه 26 دی 1394 ساعت 13:26

بیضا جون امیدوارم که زودتر کارتون درست بشه و از أفغانستان برید ،
میدونم خیلى اذیت میشید،
خوشبحالت که مسلط به زبان انگلیسی هستى و هرجایی که دلت بخواد میتونى برى
ما مردم ایران هر چقد هم که درس بخونیم زبان انگلیسى بلد نیستیم به خاطر همین خارج از ایران انگار که کر ولال هستیم،
ان شاالله موفق باشید

ممنون عزیزم ایشالا که کارامون درست بشه و بخیر و صلاحمون باشه.
بله سمیه جون زبان من خیلی خوبه چون هم کلاس رفتم هم دانشګاه به زبان انګلیسی خوندم هم تو محیط که خارجی ها بود سالها کار کردم. عزیزم شما نمیتونی کلاس زبان بری ؟مطمینم اونجا کلاس های زبان هست.

آنا پنج‌شنبه 17 دی 1394 ساعت 10:12 http://aamiin.blogsky.com

کجا می خواید برید؟ آلمان؟

نه عزیزم آلمان خیلی شلوغ شده هالند، بلژیک یا دنمارک. اګر خواست خداوند باشه یکی ازین کشور ها.

بیضا چهارشنبه 16 دی 1394 ساعت 15:56 http://nisa.blogsky.com/

بیضا جون در مورد مهاجرت کار خوبی می کنید. ولی به نظر من تلاش کنید که به صورت قانونی بروید مطمئن باش موفق می شوید. اینطوری خیلی بهتره و امنیت بیشتری خواهید داشت. از صمیم قلبم براتون دعا می کنم که کارتون به سرانجام برسه و بتوانید بروید. خدا خیلی مهربونه خودش همه چیز را درست می کنه.

بله عزیزم ما هم تلاش مون این است که قانونی بریم و محتاج دعاهای شما نیز د ری این راه هستیم.شاد کام باشی عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.