زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

عید فطر مبارک

عزیزای دل سلام، امیدوارم حال همتون خوب باشه، قرار بود امروز ۳ شنبه عید باشه ولی اعلان کردن که ۳ شنبه نیست چون حلال ماه دیده نشده و ۴ شنبه فردا اعلان کردن چون خداجونم خیلی ما بنده هاشو دوست داره یک شب زیادتر مهمونش شدیم  و پیشا پیش عید رو براتون تبریک میګم و روزهای خوش براتون آرزو میکنم،و خدارو شکر که امروز من هم روزه ګرفتم با امروز شد ۱۲ روز یعنی در تمام ماه ۱۲ روزو اګه امروز بخیر تموم کنم روزه ګرفتم چون امروز خیلی مریضم شدید سرما خوردم و دخملک هم است که نګرانش استم انشاالله که ضرر نکرده روزه ها براش و سالم و صالح بدنیا بیاد، صبح زود پا شدم رفتیم فرودګاه داداش با خانوادش اومدن خدا رو شکر به سلامتی کلی ګریه و خوشحالی کردیم نزدیکهای ساعت ۹ مسافرین با خانواده ها و بچه های عزیز دل من خونه رفتن منو همسری هم اومدیم اول منو رسوند اداره چون دیروز هم نیومده بودم و خودش هم رفت اداره، قراره بعد اداره برم خونه مامان و یک دل سیر عزیزانم رو ببینم و دختر کوچولوی خوردنی رو بخورم واقعا خوردنیه،

فردا انشاالله اګه عید باشه کار خاصی برام نمونده همه کارامو انجام دادم حتی لباسها رو هم اوتو زدم، همه جا برق میزنه واقعا خوشحالم وقتی همه جا تمیز و منظم باشه من خیلی خوشحالم، واقعا تمیز کردن خونه من هم خیلی خیلی وقت و انرژی میخاد چون ۴ طبقه است و تنها یک طبقه کوچیک رو مستاجر است و بقیه اش با خودم است که تمیز نګهداشتنش واقعا تنها کار من نیست و اګه خانم عزیز کارګر نباشه دیګه من بیچاره میشم که الان هم شدم از بس کار کردم، تازه بدون تمیزی، نقاشی و خریدهایی که داشتم دیروز هال مهمونها رو هم درست کردم آجیل، میوه و ظروف رو آماده کردمم و کیک تو یخچال هست که در روز عید بچینم ، همسر بر علاوه که ازین کارها تقدیر نمیکنه خیلی خیلی انتقاد هم میکنه میګه تو مرض داری و به ناحق خودتو درګیر این کارها کردی ولی من باوصف هر مشکلات که در زنده ګی دارم عاشق خونه زنده ګی منظم تمیز و بچه های تمیز هستم که یکی از انتقادات همسر اینه که چرا هر روز بچه ها رو حمام میکنی، در این چندروز من، کیومرث و کیارش هرسه سرما خوردیم که تقصیرشو میندازه ګردن من که از بس کار میکنی تو خونه و حمام میکنین هم خودتو هم بچه ها رو مریض کردی نمیدونم که عایاااا واقعا تقصیر منه؟؟؟؟؟

بهر صورت من نمیتونم از تمیزی بګذرم و یا شاید به ګفته همسر مرض دارم ولی من فکر میکنم خیلی طبیعیه .

روابط منو همسر باز هم خوب نیست کم و بیش میدونم که چرا ولی حوصله شو واقعا ندارم، نه دعوایی شده نه حرفی ولی من خوب میشناسم همسرمو که چقدر خوب میدونه که منو چطوری ناراحت کنه، بهر صورت برای من عادی شده شب هم ګفتمش من همه چیزو بخدا میسپارم، وکلی رفتم تو اتاق دیګه ګریه کردم و بعدش اومدم تموم کارهای مونده رو انجام دادم و خوابیدم و باز سحری بیدار شدم و صبح زود هم فرودګاه الان یک عدد بیضای خسته سرما خورده، ناراحت و از طرفی خوش در خدمتتون هست، فردا و پس فردا تعطیلی هست جمعه و شنبه هم که به ګفته فرنګی ها weekend هست جمعه شب حنا بندون هست یک شنبه شب هم مراسم عروسی، امیدوارم این روزهای عید مهمونداری جشن بخوبی بګذره چو ن اصلا هیچ کدومشون بر وفق مراد همسر نیست مخصوصا که پای خانواده من درمیان هسسستتتت.یکی از دوستای عزیز وبلاګی راجع به پست قبلی من تو وبلاګشون لطف کردن و پست ګذاشتن، خیلی خیلی زیبا و واقعا بجا بودازشون خیلی خاص سپاسګذاری میکنم،

دوست ګل دیګمون در انستا راجع به ازدواج نظر خواسته بود که آیا پشیمان نیستیم و چقد راضی استیم و آیا تنها بخاطر نیاز مالی، یا اګه به ګذشته برګردیم چه میکنیم؟ که جواب من این بود که با وجود تمام چالش ها و نکته مهم اینکه اصلا نیاز مالی نداشتم و هنوز هم ندارم ولی زنده ګیمو و بچه ها مو دوست دارم و همیشه از خداوند برای خودم تحمل و برای رابطمون تفاهم و محبت بیشتر میخام.

عزیزای دلم شاد باشید و ایام به کامتان

یا حق

َعاشقتونم

نظرات 3 + ارسال نظر
علی دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت 23:08 http://eshqh.blogsky.com/

سلام و درود و تبریک
اول از همه بگم ، حس قدرشناسی تون از اندک محبتی و تواضع و قناعت و عشق به زندگی و شکوفه های ناز وجودت، ستودنی هست.
ببخشید اصلا یادم رفته بود و به فکرم نرسیده بود که به وبت سر بزنم و نظر بذارم
مستدام باشی و شادکام

سلام، خیلی ممنونم شما خیلی لطف دارید، شما هم همیشه شاد و سلامت باشید با خانواده عزیزتون.

نیسا شنبه 19 تیر 1395 ساعت 15:36 http://nisa.blogsky.com/

چشمت روشن عزیزم. دیدار برادر خیلی شیرینه.
از بابت کم لطفی همسرتون ناراحت شدم ولی متاسفانه خیلی ها این مدلی هستند و قدر همسران خوبشون را نمی دونند.
شما هم اصلا غصه نخور فکر یک ماه دیگه را بکن که می خوای دخملتو بغل کنی. خودش یک دنیا می ارزه.
آرزو می کنم زندگیت روز به روز بهتر بشه.

ممنونم نیسای مهربونم، بله حالا من هم کم وبیش با این مسایل کنار اومدم و زیاد مثل اوایل غصه نمیخورم، دقیقا لحظه شماری میکنم واسه بغل ګرفتن ګل دخمل انشاالله که بخیر و سلامتی بدنیا بیاد.

پریسا سه‌شنبه 15 تیر 1395 ساعت 12:14 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

چشمت روشن که داداشت اومده با خانواداش
به به پس ماشاءالله کدبانوم هستی آفرین بزنم به تخته،همسرت از این بالت باید خوشحال باشه که اشکال نداره پدر منم مخالف جارو و تمیزی کردنه...منم وقتی خونه تمیزه یه حس خوبی بهم دست میده..
پیشاپیش عید شماهم مبارک..انءشالله تعطیلات آخر هفته ملی بهتون خوش بگذره

خیلی ممنون عزیزم عید شما هم مبارک یک بار دیګه، نه عزیزم همسر اصلا خوشحال نمیشه که هیچ نارات هم میشه ولی من حالا کنار اومدم زیاد به دل نمیګیرم. شاد و سلامت باشی عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.