زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

شروع کار در اداره بعد ۳ ماه

عزیزای دلم سلام امیدوارم حال همتون خوب باشه، درست وقتی که موقع درج کردن خاطرات شیرین ګل دختره من اصلا وقت نمیکنم که بیام و بنویسم، و حالا هم مجبورم مختصر بنویسم. عزیزکم دخملکم سه ماهش شده زیاد وزن نګرفته نورماله ولی خیلی لپ لپیه قربونش برم، آه که چقد دلم میخاد همیشه تو آغوشم باشه باهاش حرف بزنم و بوی جادوییش رو حس کنم ولی حیف که دیګه مجبورم روزها از ۷ صبح تا ۵ عصر ولش کنم دلم براش یه زره میشه خیلی ماشاالله نانازه خدا رو بارها بارها و هزار ها بار شکر ګذارم بابت هدیه قشنګ و سالمش.

تو این مدت اتفاقات زیادی از جمله رفتن همسر افتاده، همسر اول با اخذ ویزا آمریکا رفت بعد یک هفته از آمریکا کانادا رفت و اونجا پناهنده شد که یکی از رویاهای من و خودش رفتنمون یا حتی رفتن همسر تنهایی بود که بتونه بعد قبولی ما رو هم دعوت کنه که البته این پروسه حدودا یک و نیم سال را در بر میګیره ولی حالا همه چی نمیدونم چرا اونطوری که میخاستیم پیش نرفته نه این که مشکلی تو کارهای پناهنده ګی همسر باشه ولی همسر خیلی خیلی دلتنګ شده خیلی تحت سترسه همه چیو منفی میبینه و منفی توصیف میکنه اصلا اون تصویر و تخیل که از کانادا داشته به باد فنا رفته ولی بهر حال منتظر روز مصاحبه اش هستیم که تقریبا یک و نیم ماه بعد است دوستان نهایت عزیز و مهربان هرچند خیلی محدود استید خیلی عاجزانه محتاج دعاتون هستم لطفا لطفا منو خانوادم رو خیلی خیلی دعا کنید. میدونم خیلی وعده خلافم در نوشتن ولی باز هم وعده میکنم که مینویسم.

ًقربونتون

یاالله


نظرات 8 + ارسال نظر
صحرا یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 09:50

سلام بیضای عزیز. من امروز توی ورودیهای وبلاگم آدرس شما رو دیدم. نمیدونم از کیه متو میخونید. یه ندا میدادید منم باهاتون لینک میشدم ؛)
انشالله این مدت زمان جور شدن کاراتون مثل برق و باد میگذره و خانواده تون دوباره دور هم جمع میشید :)

ممنونم عزیز دلم برات پیام ګذاشتم.

mahee دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت 13:56

مبارکه سر کار رفتنت..
واای چقدر سخته. این همه دوری و تنهایی به هردوتون فشار روانی میاره. ایشالا کاراش به خوبی پیش بره و همه چی رو به راه بشه..برات خوشی و ارامش میخوام

ممنونم ماهی جونم برای خودت و ګل دخترت همچنان سلامتی و خوشی میخام.

نبکا(nebeka) شنبه 22 آبان 1395 ساعت 00:08 http://shahr-ashoob.blogsky.com

سلام.امیدوارم هرچی خیر و مصلحت و بهترینه براتون پیش بیاد.خدا عزیزانتون رو حفظ کنه و سلامت باشین

ممنونم عزیزم

ماری چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت 01:50 http://maral-memories.blogfa.com

ایشالله هرچه زودتر کارتون درست میشه همه دور هم جمع میشین . من کانادا رو چون سرد بود انتخاب نکردم ولی از نظر خدمات اجتماعی و بیمه و قوانین مدنی عالیه .
همسرتون هم طبیعیه خوشش نیومده باشه ، از همسر و بچه نوزادش دوره و نمیدونه کی دوباره میبیندشون، استرس اینکه آخر و عاقبت کار چی مبشه رو داره، الانم فصل زمستون طولانی کاناداس که یه کم افسرده شون کرده .
ایشالله هرچی خیره براتون همون بشه

ماری عزیزم خیلی ممنون از اینکه به من سر زدید و دلداری دادید واقعا تو شرایطی که هستم دلداری های شما عزیزانم خیلی دلګرمم میکنه، همسر در ونکوور اقامت داره اونجا خیلی سرد نیست مثل تورنتو، ولی واقعا دلتنګ شده برای بچه هاش مخصوصا برای وسطی که پسره، امیدوارم بزودی بتونیم باهم یکجا بشیم و این ناراحتی ها برطرف بشه. عزیزم من رفتم وبلاګت خاستم نظر بذارم ولی نتونستم عدد نیومد

ندا شنبه 15 آبان 1395 ساعت 14:54 http://mydailyhappenings.blogsky.com/

سلام عزیززززم
تبریک میگم بابته برگشت به کار
ناراحت شدم نی نیه خوشگله تو جاگذاشتی خونه، خیلی خوشگله ماشالله، خدا حفظش کنه.
امیدوارم کار پناهندگی هم درست بشه، نمیدونم همسرتون از کانادا چه توقعی داشته یا چی تو ذهنش بوده اما دوستایه من که زفتن کانادا خیلی راضی هستن.

خوشبختیت روز افزون

ندای عزیز و دوستداشتنی ام سلام خیلی ممنون بابت لطفت به نی نیه عزیزم، خیلی ممنون از دعاهاتون ، حقیقتا همسر خیلی دلتنګ شده شبها خواب نداره و خیلی سترس داره امیدوارم بزودی این مشکلات ت حل بشه. شما هم همیشه شاد، سلامت و خوشبخت باشید.

نیسا شنبه 15 آبان 1395 ساعت 12:50 http://nisa.blogsky.com/

سلام بیضاجون. خیلی دلتنگت بودم، ممنون که از خودت بهمون خبر دادی. از صمیم قلب برایت دعا می کنم. ان شاالله همانطوری که دلت می خواد بشه و نوشته های پر از شادی ات به زودی قلبمون را شاد کنه. این روزها می گذره و مطمئن باش به زودی همه تون دور هم در یک کشور آروم جمع میشین و روزهای خوبی را خواهید گذروند.
دعای من همیشه همراهت خواهد بود.
دخمل خوشگلمون و آقاپسرهای گلت را ببوس.

نیسای مهربون و عزیزم سلام، منم خیلی دلم براتون تنګ شده بود انشاالله ازین به بعد تلاش میکنم کماکان بنویسم، خیلی خیلی ممنونم از دعاهای خیر تون. امیدوارم همونطوری که به همسر دلداری میدم این روزها بګذره و تمام مشکلات از سر راه مان دور بره. دوستتون دارم

سارا جمعه 14 آبان 1395 ساعت 15:52

انشاالله روزهای پر استرس تمام میشه خانوادگی اونجایی که دوست دارین مستقر میشین
الهی آمیییین

خیلی ممنون عزیزم، شما وبلاګ نداری؟

خانومی چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 20:34 http://zendegiekhanomane.blogsky.com

سلام بیضابانوی عزیز
چه روزهای پراسترسی رو میگذرونی عزیزم
از صمیم قلب دعا میکنم کار پناهندگی و دعوت از شما خوب پیش بره،حیف این خانوادس دور از هم باشن.
کاش انتظار زودتر تمام بشه.

خانومی ګلم خیلی ممنونم بابت مهربونیت واقعا روزهای خیلی سختی است هر روز را با یک پیام دلتنګی از همسر با اشک آغاز میکنم خیلی بنده محتاجم دعا کنید به دعای شما خیلی اعتقاد دارم چون شما هم روزهای خیلی پر استرس و ناراحتی را سپری کردید.قربونت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.