زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

زنده ګی من

لحظات تلخ و شیرین زنده ګی من

گل های پر پر شده وطنم در دانشگاه کابل

گل های پرپر شده وطنم:
من در این چند روز هیچ فاتحه ای به ارواح شما نخواندم، هیچ دعای برای آمرزش شما نکردم، هیچ بهشتی را برایتان آرزو نکردم، من هیچ لعنتی به عاملین این جنایت و حکومت نفرستادم و هیچ دعای بدی در حق شان نکردم...
من فقط و فقط آه کشیدم من فقط یک درد عمیق و رنج جانسوز را احساس کردم و فکر کردم که این درد من و امثال من نه با آمرزیدن شما، نه با بهشت رفتن شما و نه با لعنت کردن قاتلین یا دولت دوا میشود این درد عمیق تر از این حرفها و دلداری ها است انقدر عمیق است که تا استخوان همه را میسوزاند و تمام باورها و امید های مانرا به فاد فنا میبرد...
نظرات 2 + ارسال نظر
صحرا شنبه 8 آذر 1399 ساعت 18:41 http://Sahra95.blogsky.com

متاسفانه شرایط اونجا روز به روز بدتر میشه

بلی صحرا جونم

پدیده جمعه 16 آبان 1399 ساعت 21:19

سلام . من ایرانیم . نمیتوانم ادعا کنم غم این اتفاق برای ما به اندازه شماست ، ولی ما هم سخت گریستیم و پیام "جان بابا کجاستی" از طرف یک پدر قلب ما را هم آتش زد . غم ناامیدی سخت است ، غمیکه بین ما و شما ملت افغان مشترک است . به خدا پناه میبرم از این همه سختی و رنج.

سلام عزیزم بلی واقعا مردم ایران همدردی کردن با افغانها مثل همیشه و واقعا این غمها مشترک است عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.